استفاده از ابزار سیاستگذاری در کنار ظرفیت صنایع دانشبنیان میتواند زمینه حرکت کشور به سوی بهینهسازی مصرف انرژی به عنوان یکی از دغدغههای رهبر انقلاب را مهیا کند.
امسال رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خود به منظور مشخص کردن نقش دانشبنیانها در فضای اقتصادی کشور بار دیگر به مسئله شدت انرژی اشاره کردند و فرمودند: « بهرهوری در کشور کم است. من به مردم عزیزمان راجع به شدّت انرژی در همین سخنرانی اوّل سال چند سال قبل در مشهد عرض کردم که آن مقداری که ما برق مصرف میکنیم، به اندازهی متناسب با این مصرف استفاده نمیکنیم؛ در دنیا به طور متوسّط از ما جلو هستند؛ ما در زمینهی بهرهوری عقبیم. و در موضوعات دیگر هم همین جور است. اگر چنانچه ما به سمت دانشبنیان حرکت کردیم، این معضل مهمّ اقتصادی حل خواهد شد.»
توجه به آمار مصرف حاملهای انرژی در کشور بیانکننده آن است که میزان تقاضا از عرضه اغلب این حاملها پیشی گرفته و همین مسئله زمینه ایجاد فشار اقتصادی به کشور را مهیا کرده است. در این زمینه فارغ از مسائل توسعهای حاملهای انرژی نظیر برق، گاز طبیعی، بنزین و سایر موارد به منظور تولید بیشتر، میزان مصرف انرژی در کشور بسیار بیشتر از سرانههای مصرف در دنیاست.
به معنای دیگر در سمت تقاضا فرصتهای بسیاری برای کاهش میزان مصرف نهفته است که حرکت به سوی این مسئله با کلید واژه افزایش بهرهوری نیاز روز اقتصاد کشور به حساب میآید.
به منظور بررسی دقیق گزاره مطرح شده، نیاز داریم تا شاخصی علمی را برای مقایسه انتخاب کنیم. بر این اساس بهترین شاخص موجود در این زمینه با عنوان شاخص شدت مصرف انرژی معرفی میشود.
به منظور آشنایی بیشتر با شاخص شدت مصرف انرژی ابتدا به تعریف این شاخص میپردازیم. در حقیقت میزان انرژی مصرف شده به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی با این شاخص معرفی میشود. به معنای دیگر، شدت انرژی بیانگر قیمت یا هزینۀ تبدیل انرژی به تولید ناخالص داخلی است. به عنوان مثال، اگر شدت مصرف انرژی در کشور «الف» ۱۰ برابر کشور «ب» باشد یعنی کشور «الف» برای تولید میزان برابری کالا و خدمات ۱۰ برابر کشور «ب» انرژی مصرف کردهاست. این شاخص با واحدهای متفاوتی از جمله کیلوگرم نفت بر دلار «$/KOE» بیان میشود.
* شدت انرژی در ایران ۲ برابر میانگین جهانی
پس از آشنایی با شاخص مستند و علمی شدت مصرف انرژی که میتواند بیانگر میزان مصرف انرژی در کشور باشد، به سراغ بیان آمار مرتبط با این شاخص در کشور و سایر نقاط دنیا در زمان کنونی میرویم.
به استناد آمار جهانی، در سال ۲۰۲۰ میلادی، هر ۱۰۰۰ دلار از تولید ناخالص ملی در ایران نیاز به مصرف انرژی معادل ۲۵۱ کیلوگرم نفت دارد. این در حالیست که در دنیا به صور میانگین هر ۱۰۰۰ دلار از تولید ناخالص آن کشور تنها به انرژی معادل ۱۱۴ کیلوگرم نفت نیاز پیدا میکند.
بررسیهای دقیق آمار مرتبط با شاخص انرژی، مشخص کننده این امر است که کشور ما در بین سایر کشورهای جهان رتبه ششم از آخر را دارد و از شرایط مطلوبی در این حوزه برخوردار نیست. حال سوال اساسی این جاست که چرا به میزان مصرف انرژی در کشور توجه نمیشود؟
*واکاوی مسئله بهینهسازی مصرف در اسناد بالادستی کشور
به منظور پاسخ به سوال ذکر شده، باید سری به اسناد سیاستگذاری حوزه انرژی بزنیم. بررسی سیاستهای کلی نظام در زمینهی «انرژی» مشخص میکند، در بند ۷ سیاستهای کلی نفت و گاز، به شاخص شدت مصرف انرژی اشاره شده و بهینهسازی مصرف و کاهش این شاخص مد نظر قرار گرفته است.
رد پای شاخص شدت انرژی در سایر اسناد بالادستی مرتبط با حوزه انرژی نیز دیده میشود. در همین ارتباط توجه به سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب در راستای سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف موید این امر است که کاهش شدت مصرف انرژی مورد تاکید است.
در بند ۷ سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف ذکر شده است: « صرفهجویی در مصرف انرژی با اعمال مجموعهای متعادل از اقدامات قیمتی و غیرقیمتی به منظور کاهش مستمر (شاخص شدت انرژی) کشور به حداقل دو سوم میزان کنونی تا پایان برنامه پنجم توسعه و به حداقل یک دوم میزان کنونی تا پایان برنامه ششم توسعه انجام پذیرد.»
به عبارت دیگر مقام معظم رهبری از سال ۱۳۸۸ شمسی به طور مکرر بر مسئله بهرهوری تاکید کرده است اما متاسفانه گوش شنوایی در کشور برای توجه به این مسائل وجود نداشته و فارغ از مسائل نمایشی، گام عملیاتی در جهت اصلاح این شاخص در کشور برداشته نشده است.
*ریشهیابی نابهسامانی موجود کشور در شاخص شدت انرژی
یکی از دلایل افزایش شاخص شدت انرژی در کشور بدون توجه به اسناد بالادستی استفاده برق در صنایع پر مصرف است.
به استناد گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در ارتباط با دلایل بالا بودن شاخص شدت انرژی در کشور، صنایع سنگین انرژیبر با فناوری فرسوده یا قدیمی و روشها تولید منسوخ در کنار سهم اندک استفاده از فناوریهای پیشرفته از جمله دلایل مهم در محقق نشدن اسناد بالادستی پیرامون کاهش شاخص شدت انرژی به حساب میآید.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس اضافه میکند، بعضی صنایع ذاتاً انرژی بر هستند، ولی بخشی از آنها مثل صنعت آلومینیوم از فناوری قدیمی رنج میبرند و بخشی نیز زنجیره ارزش را رها کردهاند.
به عنوان مثال صنایع پتروشیمی و صنایع متکی به بخش قابل توجهی از معادن با رها سازی و عدم تکمیل زنجیره ارزش زمینه افزایش شاخص شدت انرژی در کشور را مهیا کردهاند.
*راهکار تحقق بهینهسازی در حوزه انرژی کشور چیست؟
بررسی تجربه کشور در مسئله کاهش شاخص شدت انرژی در کشور و همچنین رجوع به تجربیات جهانی این حوزه بیانگر آن است که دولت برای محقق کردن اسناد بالادستی از ابزار کافی برخوردار نیست. در همین رابطه یکی از مهمترین ابزارها برای مدیریت صنایع در حوزه بهینهسازی مصرف استفاده از سازوکار تعرفه انرژی صنایع است.
بر این اساس، شیوه کنونی نظام تعرفهگذاری مبنی بر ارائه یارانه انرژی به مشترکان صنعتی و قیمت ناچیز حاملهایی نظیر برق سبب شده تا بخش صنایع کشور هیچ انگیزهای برای حرکت به سمت استفاده از فناوری به منظور کاهش مصرف انرژی نداشته باشند.
این در حالیست که در بسیاری از کشورهای دنیا، تعرفهگذاری برق با مجموعهای از سیاستهای تشویقی و تنظیمی مهمترین ابزار دولت برای بهبود شاخصهای حوزه انرژی است.
برای مثال ایجاد تخفیف برای صنایع نوپایی که به مسئله بهینهسازی و کاهش مصرف توجه میکنند، در کنار افزایش قیمت برق صنایع پرمصرف نظیر صنعت فولاد، آلومینیوم و پتروشیمی میتواند انگیزه توجه مشترکان صنعتی به بهینهسازی را مشخص کند.
بر این اساس در شرایطی که جعبه ابزار سیاستگذاری در مسئله بهینهسازی فعال شود و صنایع دانشبنیان با ابتکار خود مسیر کاهش مصرف انرژی به خصوص در صنایع کشور را هموار کنند، میتوان گام عملی در جهت تحقق مطالبه رهبر انقلاب در فضای اقتصاد کشور برداشت.