در عصر دیوانهوار کووید که “زنده ماندن” معنای جدیدی پیدا کرده است، تصور آن که برخورد یک سیارک یا دنبالهدار حیات را در زمین محو کند بیشتر شبیه به فیلمهای علمی-تخیلی هالیوودی به نظر میرسد تا یک تهدید فوری اما بروز چنین اتفاقی غیرممکن نیست.
در کتابی جدید با نام “Impact: How Rocks from Space Led to Life, Culture” تاریخچه پر جنب و جوش و جامعی از چگونگی شکلگیری تاریخ ژئوفیزیکی و فرهنگی زمین در نتیجهی برخورد شهابسنگها ارائه شده است.
تا پیش از اواخر قرن نوزدهم میلادی شهابسنگها حتی اگر به زمین برخورد میکردند هم به عنوان محصولی از آسمان شناخته نمیشدند.
“گرگ برنکا”(Greg Brennecka)، یکی از معدود شهابشناسان حرفهای جهان و کیهانشناس آزمایشگاه ملی “لارنس لیورمور”(Lawrence Livermore) در کالیفرنیا روایت میکند که هنگام برخورد شهابسنگهای بزرگ، سیارکها و دنبالهدارها به زیستکره آسیبپذیر ما، چه اتفاقی رخ خواهد داد.
او نگاهی به این موضوع دارد که چگونه شهابسنگها چنین نقش مهمی در درک تکامل منظومه شمسی و سیاره ما ایفا میکنند. در این جا به پنج مورد از حقایق کمتر شناخته شده در مورد شهابسنگ میپردازیم اما پیش از آن باید بدانیم که به چه اجرامی شهابسنگ، دنبالهدار یا سیارک گفته میشود.
سیارکها اجرام کوچکی هستند که از سنگ یا فلز ساخته شدهاند. این اجرام به دور یک ستاره یا کوتوله سرخ و کوتوله سفید در گردشند.
سیارکها اجرام کوچکی هستند که از سنگ یا فلز ساخته شدهاند. این اجرام به دور یک ستاره یا کوتوله سرخ و کوتوله سفید در گردشند.
دنبالهدارها گلولههای برفی در کیهان هستند که از گازهای منجمد، سنگ و غبار ساخته شدهاند و قطر آنها از چند کیلومتر تا چند صد کیلومتر متغیر است. دنبالهدارها دو بخش با نامهای هسته، گیسو یا دم دارند. هسته بخش مرکزی آنها است که از عناصر ذکر شده تشکیل میشود. وقتی یک دنبالهدار به یک ستاره نزدیک میشود یخهای روی سطح آن ذوب میشوند و ابری بزرگ پیرامون شکل میدهند که گیسو یا دم نام میگیرد.
شهابسنگ بخش جامدی از یک دنبالهدار، سیارک یا شهابواره است که از آن جدا شده و در فضا شناور شده است. این اجرام هنگام برخورد به جو زمین در آن میسوزند اما امکان عبور آنها از جو نیز وجود دارد و در این صورت به زمین برخورد کرده و دهانه برخوردی ایجاد میکنند. این قاتلان بالقوه نقش مهمی در درک بهتر ما از نحوهی تشکیل منظومه شمسی و زمین نیز ایفا میکنند. این اجرام دادههای مربوط به شرایط موجود در ابتدای تشکیل منظومه شمسی ارائه میکنند. یکی از اصلیترین عواملی که باعث شده دانشمندان به مطالعه شهابسنگها بپردازند آن است که این اجرام میتوانند درباره منشا منظومه شمسی اطلاعاتی فراهم کنند. اعتقاد بر این است که دنبالهدارها و سیارکها آثاری از مواد تشکیل دهنده منظومه شمسی را در خود جای دادهاند و علاوه بر آن به درک عناصر موجود در هستهی زمین نیز کمک میکنند.
یکی از اصلیترین عواملی که باعث شده دانشمندان به مطالعه شهابسنگها بپردازند آن است که این اجرام میتوانند درباره منشا منظومه شمسی اطلاعاتی فراهم کنند.
۱. تا پیش از قرن نوزدهم هیچ کس نمیدانست که شهابسنگها از فرای جو زمین نشات میگیرند
در گذشته به طور معمول تصور بر آن بود که این اجرام، سنگهای معمولی از زمین هستند که توسط بادهای شدید و آتشفشانها به هوا پرتاب شدهاند. به طور متوسط روزانه بیش از ۱۰۰ تن مواد فرازمینی بر زمین میریزد که بیشتر آنها از شهابسنگهای کوچک نشات میگیرند. این شهابسنگها تنها از نظر ژئوفیزیکی سیاره ما را شکل ندادهاند بلکه از نظر اخترزیستشناسی نیز آن را دستخوش تغییر کردهاند. “برنکا” میگوید: اگر ریزشهابسنگها، آهن قابل جذب در بدن را برای پلانکتونها فراهم نمیکردند، بخشهای بزرگی از اقیانوسها تقریبا خالی از سکنه باقی میماندند.
۲. اولین تعامل شناخته شده انسان و شهابسنگ به حدود ۶۰۰۰ سال قبل باز میگردد
ذرات کوچکی از شهابسنگها در گوری مربوط به ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد در مکانی که امروزه تپه سیلک نامیده میشود، یافت شده است. تپه سیلک یکی از مکانهای تاریخی پس از تمدن جیرفت کرمان در فلات ایران است که مدارک مکتوب متعلق به دوران پیش از هخامنشی در آن پیدا شده است.
به رغم تاثیر این اجرام بر سیاره، فرهنگ و جامعه ما، امروزه تنها حدود ۱۰۰ محقق تمام وقت شهابسنگ در تمام جهان وجود دارد. برنکا میگوید: انجمن شهابسنگ تنها جامعه بینالمللی است که به مطالعه و انتشار اطلاعات در مورد شهابسنگها میپردازد و کمتر از ۱۰۰۰ عضو دارد.
۳. شهابسنگها تبعیض قائل نمیشوند
آنها تمامی مرزهای سیاسی و جغرافیایی را نادیده میگیرند. با این وجود مناطقی که بیشترین شهاب سنگ را میتوان در آنها یافت مناطقی هستند که به طور طبیعی فاقد سنگهای تیره هستند و پوشش گیاهی آنها مسدود کننده دید نیست.
مسلما قطب جنوب بهترین مکان برای جستجوی شهابسنگ است. شهابسنگهای مریخی زیادی در نیمکره پایینی زمین و در این قاره یافت شدهاند. با این حال سه منطقه دیگر نیز زمینههای شکار شهابسنگهای افسانهای را فراهم میکنند. این مناطق شامل دشت “نولاربور”(Nullarbor)، صحرای وسیع و مسطح آتاکاما و سواحل جنوب شرقی شبه جزیره عربستان میشود.
مسلما قطب جنوب بهترین مکان برای جستجوی شهابسنگ است. شهابسنگهای مریخی زیادی در نیمکره پایینی زمین و در این قاره یافت شدهاند.
دشت نولاربور گسترهای صاف و بدون درخت در جنوب استرالیا است. جایی که میتوان بزرگترین سنگ آهکهای جهان را در آن پیدا کرد و به همین دلیل سنگهای تیره و سیاهرنگ بیشتر به چشم میآیند. از آن جا که این منطقه برای دهها هزار سال آب و هوای خشک داشته است، شهابسنگها در آن تخریب نشدهاند.
مورد بعدی صحرای وسیع و مسطح آتاکاما در شمال شیلی است. این صحرا یکی از خشکترین مکانها روی زمین است که ظاهر آن بیشتر به مریخ شباهت دارد تا یک صحرای آهکی. از آن جا که بارش در این ناحیه بسیار کم است، صحرای وسیع آتاکاما مکان مناسبی برای حفظ شهابسنگها است. به گفتهی برنکا شهابسنگهای متعددی در آتاکاما یافت شدهاند که برای بیش از دو میلیون سال در این صحرا قرار داشتند.
در نهایت مکان سوم عمان در سواحل جنوب شرقی شبه جزیره عربستان است. این مکان دارای یک بیابان است که برنکا آن را به عنوان منطقهای سفید با آبهوای شدیدا نامناسب توصیف میکند. وجود بسترهای کربناته و سطوحی از نمک در عمان رایج است و این موارد زمینهی سفید مناسبی برای جستجوی شهابسنگهای تیره رنگ فراهم میکنند.
۴. از نظر تاریخی بشریت از مرگ در اثر برخورد شهابسنگ هراسی نداشته است
برنکا میگوید: علت آن این است که تنها چند صد سال است که مردم متوجه احتمال سقوط شهابسنگها از فضا بر روی زمین شدهاند. علاوه بر آن نسلهای گذشته با مشکلات زمینی دیگری مانند وبا و قطحی مواجه بودند. اگرچه امروزه ما نیز درگیر یک همهگیری ویروسی هستیم اما برخورد شهاب سنگها نیز واقعیتی است که نمیتوان آن را در نظر نگرفت.
۵. اولین فردی که در اثر برخورد شهابسنگ جان خود را از دست داد که بود؟
برنکا مینویسد: تنها طی دو سال اخیر اسنادی یافت شدهاند که تایید میکند یک مرد در سال ۱۸۸۸ در نتیجهی برخورد شهابسنگ جان خود را از دست داده است. او میگوید که این برخورد بر فراز عراق امروزی رخ داده اما شهابسنگ مورد نظر هنوز یافت نشده است.
اگر یک شهابسنگ را در مسیر برخورد به زمین شناسایی کنیم چه اتفاقی رخ میدهد؟
برنکا میگوید اولین گام این است که یک فضاپیما را در نزدیکی جرم تهدید کننده قرار دهید. از آن جا که گرانش مانند یک طناب نامرئی عمل میکند، جرم به محض نزدیک شدن به فضاپیما به آن جذب میشود. باید به آرامی مسیر فضاپیما را با روشن کردن موتورها تغییر داد تا این شهابسنگ را در مسیر به سمت فضا با خود ببرد. به چنین کاری “کشانه گرانشی”(gravity tractor) گفته میشود.
او میگوید که اگر کمتر از چندین هفته تا پیش از برخوردی فاجعهبار فرصت داشته باشیم، میتوانیم از سلاح هستهای استفاده کنیم. از جمله مواردی که میتوان انجام داد پرتاب فضاپیمایی مملو از سلاحهای معمول یا هستهای به مدار زمین و شلیک به جرم مورد نظر از فضا است. اگرچه سادهترین راه شلیک یک موشک بالستیک زمینی به مسیری است که جرم آسمانی مورد نظر از آن عبور میکند تا این تهدید خنثی شود.
برنکا میگوید که اگر کمتر از چندین هفته تا پیش از برخوردی فاجعهبار فرصت داشته باشیم، میتوانیم از سلاح هستهای استفاده کنیم.
ناسا نیز برای چنین برخوردهای احتمالی تمهیدانی اندیشیده است. این آژانس فضایی هر دو سال یک بار، دانشمندان و کارمندان بخش خدمات اضطراری را به عنوان بخشی از کنفرانس “دفاع از سیاره” که توسط فرهنگستان بینالمللی کیهاننوردی برگزار میشود دور هم جمع میکند تا دربارهی تهدید فرضی برخورد یک سیارک به زمین با هم بحث کنند.
اگرچه تاکنون همهی سیارکهایی که اندازه بزرگی داشتند و در فاصلهی نزدیکی از زمین قرار گرفته بودند در فاصلهای ایمن از کنار آن رد شدهاند، اما متخصصان دفاع از سیاره میخواهند برای زمانی که احتمال برخورد وجود دارد آماده باشند. بنابراین برای این کار مانوری فرضی انجام میدهند. در طول این کنفرانس گروهی از دانشمندان ناسا و دانشمندان دیگر هشدار برخورد سیارک را به صدا درمیآورند. طی چند روز گروه دادهها را به صورت مرحلهای فاش میکند تا مشابه تحقیقات واقعی باشد به طوری که دادهها به صورت مرحلهای و زمانبر به دست بیایند.
در طول این برنامه همهی افراد گروه از دانشمندان سیارکها گرفته تا وکلا، مهندسین فضاپیماها و کارمندان خدمات اضطراری به چالشهایی که ممکن است با آن روبهرو شوند فکر میکنند و اینکه چه تصمیماتی میتوانند بگیرند و نیاز به چه اطلاعات و برنامهریزیهایی دارند.
ناسا تاکنون در هفت کنفرانس برخورد فرضی شرکت کرده است و در سه مورد نیز با سازمان مدیریت بحران فدرال همکاری داشته است و در اردیبهشت سال جاری نیز چنین مانوری انجام گرفت.
در این مانور سیارک فرضی در ۱۹ آوریل ۲۰۲۱ کشف شد و روز بعد وجود آن تایید شد. این سیارک توسط مرکز بررسی ریزسیارهها “۲۰۲۱ PDC” نام گرفت. نام انتخاب شده برای آن سه حرف انگلیسی دارد برای اینکه بر روی فرضی بودن آن تاکید شود زیرا که برای نامگذاری سیارکها هیچگاه از سه حرف استفاده نمیشود.
در روز ۱۴ اکتبر مانور پایان یافت. در حال حاضر راه حلی قطعی برای برخورد و دور کردن سیارکهای خطرناک وجود ندارد اما دانشمندان در تلاشند تا راه حلی برای این موضوع پیدا کنند.
انسانها هنوز برخورد فاجعهبار یک شهابسنگ که میتواند پایانی بر تمدن باشد را تجربه نکردهاند. اما ما در دریایی از زبالههای فضایی زندگی میکنیم و این احتمال وجود دارد. باید امیدوار باشیم تا زمانی که یک تهدید واقعی در معرض دید ما قرار میگیرد برای مقابله با آن مجهزتر باشیم.