نتایج پژوهش های جدید نشان داد که تحریک عصبی مغز می تواند کاربردهای بالینی بیشتری نسبت به آنچه در حال حاضر شناخته شده است داشته باشد.
مغز از میلیاردها سلول به نام نورون تشکیل شده است. این نورون ها، واحد بنیادی عملکرد مغز یا سیناپسها را بین یکدیگر برقرار می کنند که در عملکرد مغز ضروری هستند. اهمیت سیناپس ها در عملکرد کلی مغز در این واقعیت مشهود است که آسیب در این مناطق می تواند منجر به اختلال در یکپارچگی عصبی مورد نیاز برای عملکردهای حرکتی و حسی مناسب بدن شود.
در طول سال ها، تلاش های متعددی برای رفع اتصالات عصبی آسیب دیده انجام شده و محصول این تحقیق، تکنیکی است که به عنوان تحریک عصبی شناخته می شود. این تکنیک که شامل عبور ریتم های خفیف الکتریسیته برای کمک به فعال شدن نورون ها است، در کلینیک ها به عنوان درمان بیماری های عصبی مانند پارکینسون و افسردگی استفاده می شود.
با این حال، در یک مطالعه اخیر که توسط دانشمندان دانشگاه واشنگتن انجام شد، محققان دریافتند که تحریک عصبی می تواند کاربردهای بالینی بیشتری نسبت به آنچه در حال حاضر شناخته شده است داشته باشد.
محققان برای کشف عواملی که بیشترین تأثیر را در تحریک عصبی داشتند، با استفاده از تکنیکی به نام اپتوژنتیک، نواحی حرکتی و حسی مغز دو میمون را تحریک کرده و تغییرات اتصالات عصبی را هنگام تحریک ثبت کردند. روش مورد استفاده به دلیل اثربخشی آن در تحریک عصبی انتخاب شد در حالی که مناطق تحریک شده نشان دهنده شایع ترین مناطق آسیب دیده در موارد سکته مغزی هستند.
در این پژوهش دستگاهی بر روی سطح مغز قرار می گیرد که یک رابط خنثی در مقیاس بزرگ محسوب می شود و فعالیتهای عصبی زیربنایی را ثبت می کند. در ادامه محققان تجزیه و تحلیلی را با یک الگوریتم هوش مصنوعی انجام دادند که برای پیش بینی اینکه چگونه اتصالات عصبی موجود و پارامترهای مختلف می تواند بر مغز تأثیر بگذارد، طراحی شده است.
پارامترهای آزمایش شده شامل فواصل مکث بین تحریک مغزی، فاصله بین نقاط تحریک شده و ناحیه ای در مغز که الکترودها در آن قرار می گرفتند و موارد دیگر بود. علاوه بر این، جدا از انجام پیش بینی های دقیق، تکنیک هوش مصنوعی مورد استفاده دانشمندان به آنها این امکان را داد تا ببینند چرا و چگونه این سیستم به پیش بینی های خود دست یافته است.
به گفته پژوهشگران، این مطالعه مجموعه ای از فرصت های بالینی را ارائه داده و توضیحی در مورد اینکه چرا برخی از تلاش های بالینی برای درمان بیماری های عصبی مانند سکته ناموفق بوده اند ارائه می کند که این امر می تواند به زودی به عنوان یک درمان مهم برای سکته مغزی عمل کند.
از آنجایی که اتصالات عصبی و نه نحوه تحریک نورون ها برای تعیین پاسخ عصبی به محرک ها ضروری است، بنابراین تکنیکی که برای درمان یک بیمار استفاده می شود ممکن است برای انسان دیگر به دلیل پیچیدگی ها و منحصر به فرد بودن مغز انسان قابل استفاده نباشد. با این حال، تحقیقات بیشتر ممکن است بینش بیشتری در مورد این کشف شگفت انگیز ارائه دهد.