بانوی خیّر گفت: تمرکز من اکنون روی کارتنخوابها است و تمایل بسیاری دارم که آنها را ترک دهم اما این عمل بسیار دشوارتر از ترک دادن افرادی است که در خانه خود زندگی میکنند.
برنامه جشن رمضان شب گذشته میزبان زهرا زارع، حامی کارتنخوابها بود.
وی در این برنامه پس از صحبت درباره معتادان و کارتنخوابها از بیآزاری و مهربانی آنها گفت. او همچنین در ادامه ماجرای تلخ دوران کودکی خود و داستان از دست دادن پدرش را تعریف کرد.
این نیکوکار گفت: من از سال ۹۵ کار خود را به صورت جدی آغاز کردم؛ پیش از آن در سال ۸۸ گروه کوچکی داشتیم که برای آمادهسازی بستههای غذا تشکیل شده بود. در سال ۹۵ به توصیه یکی از دوستان فعالیت خود را جدیتر گرفتم و با گذر زمان شناختهتر شدم. حوزه کار من زنان خود سرپرست و کارتنخوابهای معتاد بود. طی مدت فعالیت خود توانستم چند نفر را ترک دهم.
زارع ادامه داد: پیش از شیوع ویروس کرونا به مراتب از مناطق مختلف بازدید میکردم و به استانهای مختلف میرفتم. زمانی که با خانوادهها صحبت میکردم متوجه میشدم بسیاری از سرپرست خانوادهها درگیر اعتیاد هستند. از این رو زمانی که مشاهده میکردم فردی تمایل به ترک اعتیاد دارد اما توانایی مالی لازم را ندارد به آنها کمک میکردم. مسئلهای که در ترک اعتیاد وجود دارد آن است که فرد معتاد باید بخواهد که ترک کند در غیر این صورت هیچزمان اعتیاد را رها نمیکند.
وی افزود: تمرکز من اکنون روی کارتنخوابها است و تمایل بسیاری دارم که آنها را ترک دهم اما این عمل بسیار دشوارتر از ترک دادن افرادی است که در خانه خود زندگی میکنند. علت شدت سختی ترک این افراد طرد شدگی و تنهایی آنهاست. در برخی موارد افراد ۱۵ سال از خانواده فاصله گرفتهاند و دیگر ارتباطی با آنها ندارند.
وی اظهار کرد: خیرینی که به ما در انجام کارها کمک میکردند از مناطق مختلفی بودند؛ در نتیجه اگر موردهای مددجو و نیازمند پیدا میشدند از خیرین میخواستیم تا بررسیهای لازم را انجام دهند و از صحت نیازمندی آنها باخبر شوند.
زارع گفت: یکی از خیرین ما ابتدا مددجویی بود که مورد حمایت و هدایت قرار گرفت و از آن پس به انجام کار خیر پرداخت. بسیاری از افرادی که امروز رابط و همراه ما هستند زمانی مددجوی ما بودند. خوشبختانه تمامی آنها پس از مورد حمایت قرار گرفتن تحصیل خود را ادامه دادند و اکنون عضوی از مجموعه نیکوکاری هستند.
این نیکوکار گفت: من همیشه کارهای خیر خود و مراجعه به کارتنخوابها را به همراه دایی و دختر عمویم انجام میدهم. علت اعتماد و عدم ترس من از کارتنخوابها آن است که باور دارم آنها نمیتوانند آزاری به انسان برسانند. عموم این افراد بسیار بیآزار و مهربان هستند؛ مکانهایی که کارتنخوابها در آنجا جمع میشوند بخشهای مشخص شهر هستند. من برخی از این مناطق را پیدا کردم و با بسیاری از افرادی که آنجا هستند صحبت داشتهام. آنها در سنین متفاوتی هستند و تمامی آن افراد بسیار مهرباناند.
زارع ادامه داد: زمانی که من ۹ ساله بودم پدر من روزی از خانه رفت و دیگر بازنگشت. علت این مسئله آن بود که پدرم درگیر اعتیاد شده بود و به دنبال آن تمامی احترام خود را از دست بدهد و طرد شود. بسیاری از مردم تصور دارند زمانی که با یک معتاد صحبت میکنند باید او را سرزنش کنند و به او فشار بیاورند تا ترک کنند. این در حالی است که معتادان نیاز به حمایت و همراهی دارند تا بیشتر به سمت اعتیاد نروند.
وی افزود: در سال ۷۹ زندگی ما طی هشت ماه نابود شد و ناچار شدیم از یک خانه در محله خوب بندرعباس به منطقهای ناامن برویم. پدر من در آن دوران با گذر زمان افسردهتر شد و حال بدی پیدا کرد. اقوام ما به مادرم گفتند تا برای آنکه پدرم به حال خود برگردد باید خانه را ترک کند اما این عمل باعث شد پدرم از خانه برود و دیگر باز نگردد.
زارع یادآور شد: به دنبال این مسائل من تمایل بسیاری دارم که معتادان را ترک بدهم. هدف من آن است که بتوانم مرکزی را برای حمایت و ترک دادن معتادان داشته باشم تا به آنها برای ادامه زندگی و ترک کردن امید دهم.