عشق ممنوعه میان زن و مرد جوان، باعث قتل زن و صدور حکم قصاص برای مرد شد.
متهم پرونده که با همسر پسرعمویش وارد رابطه شده بود، متهم است این زن را به اسلامشهر کشانده و او را به قتل رسانده است.
مردی یک سال قبل به پلیس گزارش داد همسرش فرانک گم شده است. او گفت: چند سالی هست که با فرانک ازدواج کردهام. این اواخر با هم اختلافاتی داشتیم، چون متوجه شده بودم با پسرعمویم وارد رابطه شده است. فرانک قول داد این رابطه را قطع کند و بعد از چند روز هم ناپدید شد.
ماموران در تحقیقات خود جسد فرانک را در حالی که خفه شده بود در بیابانی اطراف اسلامشهر پیدا کردند. با توجه به شکایت شوهر فرانک، آرمان پسرعموی او بازداشت شد. این مرد مدعی شد از فرانک خبر ندارد اما تحقیقات نشان داد تلفن همراه او جایی که فرانک به قتل رسیده آنتندهی داشته است.
با وجود انکارهای آرمان با توجه به شکایت اولیای دم این جوان به قتل متهم و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۴ دادگاه کیفریاستان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه کیفرخواست علیه متهم خوانده و سپس از طرف فرزند نوجوان مقتول درخواست قصاص مطرح شد. وقتی نوبت به متهم رسید اتهام قتل را رد کرد و گفت: من فرانک را نکشتم و این اتهام یک تهمت است.
او گفت: چند سال قبل پسرعمویم ازدواج کرد. ما با هم رابطه خوبی داشتیم و من به خانه او رفتوآمد میکردم. در این رفتوآمدها بود که به فرانک علاقهمند شدم. او که از شوهرش دلخوری داشت به من نزدیک شد و هر روز با من تماس میگرفت و درد دل میکرد. تا اینکه پسرعمویم موضوع را فهمید. او از من خیلی عصبانی شد و درگیری هم بین ما رخ داد. من تصمیم گرفتم این رابطه را تمام کنم. مدتی هم فرانک به من زنگ میزد و جواب نمیدادم. او آنقدر زنگ زد که مجبور شدم جواب بدهم. روز حادثه از من خواست همدیگر را ببینیم. گفتم کار دارم. وقتی فهمید در اسلامشهر هستم گفت من را هم سوار کن در راه با هم صحبت کنیم. آن روز وقتی فرانک از ادامه رابطه با من ناامید شد، دعوا کرد و بعد هم از ماشین پیاده شد و رفت. من دیگر از او خبر ندارم.
متهم درباره اینکه چرا تلفن همراهش در همان منطقه قتل آنتن داشته گفت: من و فرانک در یک جا بودیم، ما هر دو در اسلامشهر بودیم اما من او را نکشتم.
بعد از گفتههای متهم و وکیلمدافع او و پایان دفاعیات، قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.