پسری که متهم است بعد از پی بردن به راز عشق ممنوعه پدرش او را با شلیک گلوله به قتل رسانده است، در دادگاه اتهامش را انکار کرد.

متهم به گفته اولیای دم پدرش را پیش از قتل تهدید و درخواست کرده بود برای اینکه سکوت کند خانه‌اش را به نام او بزند.
قتل مرد ۵۰ساله با تماس تلفنی زنی به نام نازیلا برملا شد. نازیلا به پلیس گفت به مردی به نام پیمان شلیک شده است. وقتی ماموران به محل رسیدند اورژانس هم در محل حضور داشت و تکنیسین‌ها اعلام کردند پیمان جانش را از دست داده است. نازیلا که با پلیس تماس گرفته بود گفت می‌داند چه کسی قاتل است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، نازیلا بازجویی شد. او گفت: پیمان با من تماس گرفت و گفت تیر خورده است. آدرس جدید پیمان را داشتم و محل کارم با خانه او چند دقیقه بیشتر فاصله نداشت. وقتی رسیدم دیدم پسر پیمان از پشت بام فرار کرد. من مهران را می‌شناختم. ما رفت‌وآمد خانوادگی داشتیم، او ماسک زده بود اما او را شناختم.
نازیلا گفت: من همسر دوست پیمان هستم. سال‌هاست خانوادگی با هم رفت‌وآمد داریم. من فروشنده هستم و در یک بوتیک کار می‌کنم. پیمان می‌دانست چند خانه بیشتر با او فاصله ندارم برای همین به من زنگ زد.
پلیس همسایه پیمان را هم تحت بازجویی قرار داد. او گفت: مرد همسایه به‌تازگی خانه را خریده بود و به‌تنهایی به آنجا رفت‌وآمد داشت. ما گمان می‌کردیم او مجرد است چون فقط گاهی به این خانه می‌آمد. روز حادثه یکباره صدای شلیک گلوله را از خانه‌اش شنیدیم و دقایقی بعد زنی هراسان در راه‌پله‌ها فریاد کشید و کمک خواست. او می‌گفت پیمان گلوله خورده است. وقتی مرد میانسال را خونین در خانه‌اش دیدیم با اورژانس تماس گرفتیم.
بررسی‌های پلیس نشان داد، پیمان دو پسر دارد که یکی از آنها جوانی ۲۱ساله به نام مهرداد است. مهرداد مدتی قبل متوجه رابطه پدرش با نازیلا شده و او را تهدید کرده بود که اگر به این رابطه پایان ندهد حتماً بلایی سر او می‌آورد.
مهرداد بعد از اینکه متوجه رابطه پدرش و نازیلا شده، پدر را تعقیب کرده و متوجه شده بود نازیلا و پدرش در آن خانه قرار می‌گذارند.
به این ترتیب، مهرداد بازداشت شد. او اتهام را رد کرد و گفت: من اصلاً از رابطه پدرم با نازیلا خبر نداشتم و نمی‌دانم پدرم چطور کشته شده است.
با تکمیل تحقیقات و با توجه به شکایت اولیای دم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جلسه رسیدگی، برادر مهرداد اعلام کرد از او شکایتی ندارد و برادرش را قاتل نمی‌داند اما مادربزرگ مهرداد گفت: من درخواست قصاص دارم. مهرداد پسرم را کشته است. او مدتی بود که با پدرش اختلاف داشت، چند بار به خانه ما آمد و گفت اگر پدرش خانه‌اش را به نام او نکند، پدرش را می‌کشد. در نهایت هم او را کشت.

در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام را قبول ندارم. پدرم را نکشتم. به من تهمت زده‌اند. اصلاً از نحوه قتل پدرم خبر ندارم.

می‌دانستم پدرم خیانت می‌کند
مهرداد در ادامه گفت می‌دانسته پدرش به مادرش خیانت می‌کند. او گفت: مدتی قبل به رابطه پنهانی پدرم با یک زن غریبه پی بردم. در این باره با پدرم صحبت کردم اما او منکر رابطه پنهانی شد و گفت با هیچ زنی رابطه پنهانی ندارد؛ اما رفتارهای پدرم با مادرم تغییر کرده بود و من می‌دانستم او به مادرم خیانت می‌کند.

او ادامه داد: یک روز پدرم را تعقیب کردم و متوجه شدم به‌تازگی خانه مجردی گرفته است. فهمیدم او با نازیلا که همسر دوست صمیمی ‌پدرم بود، در ارتباط است. موضوع را با پدرم در میان گذاشتم و به او گفتم این موضوع را تمام کن؛ اما پدرم با من تندی کرد و گفت نباید دخالت کنم. آخرین بار هم به خانه مجردی پدرم رفتم و با او صحبت کردم؛ ولی نمی‌دانم چه کسی پدرم را کشته است. من اسلحه‌ای نداشتم.
مهرداد درباره اینکه چطور نازیلا او را شناسایی و به عنوان عامل جنایت معرفی  کرده است گفت: چون من به رابطه پنهانی او و پدرم پی برده و آنها را تهدید به آبروریزی کرده بودم، او برای تلافی چنین ادعایی را علیه من مطرح کرده و به دروغ گفته من قاتل پدرم هستم تا از من انتقام بگیرد.

در پایان هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.