متهمانی که نابغه و تحصیل کرده بودند و برای تفریح دست به سرقت می زدند بازداشت شدند.
مرد تحصیل کرده در میان متهمانی که دیروز دستگیر شده بودند به چشم میخورند؛ یکی از آنها مدرک مهندسی پزشکی از دانشگاهی در آلمان داشت و دیگری فوقلیسانس برنامهنویسی کامپیوتر . یکی از آنها ادعا می کرد مخترع است و دیگری خودش را نابغه میدانست، اما چه شد که این دو مرد تحصیل کرده و نابغه سر از دنیای تبهکاران درآوردند؟ گفتوگو با آنها را میخوانید.
ابتدا از انگیزهتان بگویید.
هردو میخندند و با هم میگویند: برای تفریح و سرگرمی. یکی از آنها که موهای بلندی دارد و اسمش مجید است، میگوید: میخواستم بهخودم ثابت کنم که هرکاری از دستم برمیآید؛ هرکاری. با این هوش، ذکاوت و استعدادی که خدا به من داده، همه کاری میتوانم انجام بدهم.
خب، چرا خلاف را انتخاب کردید؟
مجید: خب، کار خلاف هیجانش بیشتر است!
از شگردتان بگویید. با چه روشی کلاهبرداری میکردید؟
سامان که سنش از مجید کمتر است، میگوید: در سایتهای فروش کالا، طعمههایمان را شناسایی میکردیم. بعد با فروشنده تماس میگرفتیم و با آنها قرار میگذاشتیم. کالا را میگرفتیم؛ از گوشی موبایل گرفته تا وسایل برقی و بعد میگفتیم پول به حسابشان ریختهایم و حتی پیامک واریز هم به طرف ارسال میشد و آنها با خیال راحت کالا را تحویلمان میدادند؛ درصورتی که هیچ پولی پرداخت نمیشد.
چطور این کار را میکردید؟
مجید که در آلمان درس خوانده پاسخ میدهد: من نخبهام و یک هکر حرفهای هستم. خودم این برنامه را نوشتهام. این برنامه را بهتازگی نوشتم و تصمیم گرفتم از آن استفاده کنم تا ببینم کار میکند که کار کرد. از آنجا که من نخبه هستم تصمیم گرفتم برنامهای بنویسم که به جای بانک مرکزی برای شخص پیامک ارسال میکرد. ببینید من سالها قبل سایت یکی از بانکها را هک کردم. من هرکاری میتوانم انجام بدهم، مثلا کارت عابربانک شما را بگیرم و در یک چشم برهم زدن رمزش را ۴صفر و حسابتان را خالی کنم!
پس استعداد زیادی در هکری دارید؟
مجید: یک بار یک سایت خارجی را هک کردم و توانستم ولتاژ گوشی یک فرد خارجی را بالا ببرم که گوشیاش ترکید! من سالها در کشور آلمان زندگی کردهام و در آنجا درس خواندهام. نفر دوم هک در کشور آلمان شدهام. این استعدادی که دارم ارثی است؛ چون پدرم هم یکی از افراد بنام در یکی از رشتههای پزشکی است. به اینجا که میرسد، سامان میگوید: پدر من هم کارخانهدار است، خانهام بالای ۲۰میلیارد تومان میارزد و نیاز مالی ندارم. رضایت همه شاکیانم را میگیرم و بهزودی آزاد میشوم. ما دست به هیچ وسیلهای که برداشتهایم نزدهایم و بخشی از آنها را تحویل مال باختهها دادهایم.
اولینبار است که دستگیر میشوید؟
مجید: من سالها قبل به جرم ورود به شبکههای بانکی بازداشت شدم و حتی روزنامهها نیز خبرش را نوشته بودند، اما خب تبرئه شدم. حتی یادم هست زمانی که دستگاههای خودپرداز را نصب میکردند من تنها کسی بودم در ایران که متوجه عیوبش شدم و آنها را درست کردم، اما هیچکس از من تشکر نکرد. حتی الان هم بهجای اینکه بانک از ما بپرسد چه اشتباهی این وسط رخ داده که چنین پیامکهایی ارسال شده، ما را بازداشت کردهاند. من یک مخترعم که قدر مرا نمیدانند.
اختراعت چه بود؟
مجید: وسیلهای که در تجهیزات پزشکی بهکار میرود.
با توجه به این استعدادی که دارید، تا حالا شده کسی به شما پیشنهاد پول بدهد و درخواست کند تا حساب کسی را هک کنید؟
سامان این سؤال را پاسخ میدهد: تا دلتان بخواهد، چنین پیشنهادهایی داشتیم. همین چند وقت قبل یکی از دوستانمان پیشنهاد پول زیادی داد و گفت موبایل دوست دخترش را هک کنم تا گوشی در دستش منفجر شود یا یک نفر پیشنهاد ۲میلیارد تومان داد تا سایتی را برای او هک کنم، اما ما اصلا این کار را انجام نمیدهیم؛ چون ردپای هکر کاملا مشخص میشود و از سوی دیگر یکسری کارها حرفهای نیست و غیراخلاقی است.