واقعیت این است چه قبول کنیم و چه قبول نکنیم فرهاد مجیدی در ۴۶ سالگی بالغ شده است، او تا پایان راه با استقلال آمد و این تیم را قهرمان کرد و در بهترین زمان ممکن برای رسیدن به رویای بعدی اش که نیمکت تیم الوصل است، آبی ها را ترک کرد، فرهاد این بار خلاف دفعات قبلی رفیق نیمه راه نبود…
فرهاد مجیدی که پنجشنبه گذشته با استقلال خداحافظی کرد و دقایقی قبل سرمربی الاتحاد کلبا شد. شاید این خبر ناراحتی هواداران استقلال را به دنبال داشته باشد اما بدون تعارف این بار نمی توان از جدایی فرهاد مجیدی خرده گرفت.
فرهاد مجیدی طی سال های اخیر بارها و بارها از استقلال رفته و دوباره برگشته است؛ رفت و برگشت هایی که هربار در نیمه فصل بوده ولی امسال داستان فرق می کرد.
فرهاد را از دوران بازی اش می شناسیم؛ غیرقابل پیش بینی است، هرجا و هر زمانی که تصور کند شرایط بر وفق مرادش نیست، می رود. فرقی هم نمی کند دوران بازی اش باشد یا مربیگری؛ از خداحافظی عجیبش از مستطیل سبز در نیمه فصل که هیچکس از آن خبر نداشت و به تیم و هواداران شوک وارد شد بگیرید تا تنش و رها کردن تیم در آستانه فینال جام حذفی!
امسال اما فرهاد فرق می کرد؛ فرهاد بالغ تر شده بود، دیگر آن بچه ای نبود که اگر چیزی خلاف میلش است، برود. ماند و استقلال را بدون شکست قهرمان کرد، حالا باید به او حق داد که درباره آینده اش تصمیم بگیرد.
پوست اندازی فرهاد مجیدی در استقلال ۱۴۰۰
فرهاد مجیدی را همه می شناسیم، اصلا او به ناز درمانی در استقلال معروف است. وقتی با علی فتح الله زاده همکاری می کرد، هرچه می گفت حاج فتل استقلالی ها می گفت چشم! وقتی واعظ آشتیانی اومد، به واسطه رابطه نزدیک با محمود بابایی، بازهم این فرهاد بود که یکه تازی می کرد.
دوران سرمربیگری پرویز مظلومی هم که اصلا نیازی به اشاره ندارد؛ فرهاد همه کاره بود و پرویز مظلومی انگار سرمربی ای بود که زیر نظر مجیدی کار می کرد.
در دوران سرمربیگری هم اصلا این شرایط فرقی نکرد؛ فرهاد نابالغ مانده بود. بعد از اینکه در دوران شفر و استراماچونی روی نیمکت استقلال نشست بازی با نفت آبادان را به یاد بیاورید یا حتی دیدار با فولاد خوزستان، فرهاد طغیان می کرد و طغیانش استقلال را هم غرق می کرد. حرف های جنجالی اش علیه اکبریان و سیدعلی نه تنها دردی از استقلال دوا نکرد بلکه شرایط را برای آبی ها بدتر هم کرد اما او این بار در تنهال اعتراضش به داوری، طوری رفتار کرد که استقلال از سخت ترین بازی اش مقابل گل گهر برنده بیرون آمد. اتفاقات بازی با گل گهر در تهران را به یاد بیاورید. مجیدی با رفتن داخل زمین، یک پنالتی برای استقلال گرفت و با دعوای کنار زمین با خانزاده، یک گل به گل گهر زد. او دیگر آن فرهادی نبود که هر دعوایش به یک شکست یا ناکامی برای استقلال تبدیل می شد.
البته فقط همین موضوع نبود؛ فرهاد مجیدی در سه مقطع به عنوان سرمربی در اسقلال فعالیت کرد و جالب اینکه به جز مصطفی آجورلو با باقی مدیران به مشکل خورد و علیه آن ها موضع گیری کرد، البته شایعه شده بود فرهاد با مصطفی آجورلو هم به مشکل خورده ولی این موضوع را علنی نکرده است.
فرهاد با احمد سعادتمند به مشکلات عجیب و غریبی خورد و در آستانه فینال جام حذفی، مثل دوران بازی اش استقلال را رها کرد تا یک جام از کف آبی ها بپرد. کمی جلوتر مشکلات او با مددی هم شروع شد و کار به جایی رسید که او اعلام کرد یا جای او در استقلال است، یا مددی!
مجیدی و آجورلو؛ یک رابطه محترمانه اجباری!
همه این مدیران رفتند و داستان فرهاد و استقلال به لیگ بیست و یکم رسید؛ کار فرهاد این بار سخت تر بود، آجورلو از آن دسته مدیرانی نیست که نرمش نشان بدهد و اگر بخواهیم خودمانی تر بگوییم، کسی جرات نمی کند موضع اش علیه آجورلو و چارچوب های نظامی اش را علنی کند. مصطفی آجورلو با خلق و خوی نظامی، با هیچ بنی بشری تعارف ندارد.
وقتی می گوییم فرهاد بالغ تر شده دقیقا منظورمان همین است؛ در این فصل بارها شایعات اختلاف بین فرهاد مجیدی و مصطفی آجورلو به گوش رسید و حتی گفته می شد در مقطعی (زمانی که استقلال در ۵ هفته متوالی مساوی گرفت) آجورلو دنبال سرمربی خارجی بود. اگر فرهاد سال های قبل بود چه می کرد؟ شک نکنید استعفا در فضای مجازی و دوباره رها کردن تیم! او که به خاطر سفر ایتالیای سعادتمند، آسمان را یه زمین دوخت، این بار خویشتن دار بود.
فرهاد مجیدی ورژن لیگ ۲۱ متفاوت بود؛ او با وجود مشکلات و برآورده نشدن برخی خواسته هایش، موضع سکوت در پیش گرفت، البته بخشی از این سیاست به خودش مربوط است و بخش دیگرش به مدیری که او با آن طرف بود. مصطفی آجورلو مثل مدیران قبلی استقلال نیست که سرمربی علیه اش موضع گیری کند و او بپذیرد، فرهاد و آجورلو با اینکه با یکدیدگر اختلافاتی هم داشتند اما آنها را کنار گذاشتند و برای موفقیت استقلال تلاش کردند.
در این فصل کل صحبت های فرهاد مجیدی و مصطفی آجورلو به اندازه انگشت های یک دست هم نبود؛ آن ها می دانستند استقلال طی سال های اخیر از حاشیه ها ضربه خورده و حالا وقت آرامش است. استقلال در آرامش غرور از دست رفته اش را پس گرفت و بدون باخت قهرمان شد.
فرهاد مجیدی اگر هر مدیر دیگری بود وقتی سیاوش یزدانی و محمدحسین مرادمند از استقلال جدا شدند، باشگاه را به آتش می کشید ولی با آجورلو شرایط فرق می کرد و هر دوی آن ها برای موفقیت استقلال تن به سکوت دادند.
فرهاد رفیق نیمه راه نبود
اما می رسیم به مقطع پایانی فصل که فرهاد مجیدی رفت؛ هواداران استقلال طی روزهای اخیر انتقادات بسیار زیادی را به سرمربی تیم شان مطرح کردند ولی واقع بین باشید، فرهاد این بار رفیق نیمه راه نبود. راهی را شروع کرده بود و وقتی تیمش را به قله رساند، کنار رفت. این موضوع حق اوست.
فرهاد مجیدی بالغ تر شده است، تیمش را در نیمه راه رها نکرد و در انتها هم به دنبال ماجراجویی جدیدش رفت. خیلی ها می گویند فرهاد مجیدی کام هواداران را تلخ کرد اما اگر او می گذاشت دو هفته بگذرد و بعد این تصمیمش را علنی می کرد، همین هواداران نمی گفتند زمان را از دست دادیم؟
فرهاد مجیدی با خداحافظی به موقع اش هم دست مدیران را برای انتخاب سرمربی باز گذاشت و هم لیست نقل و انتقالاتی داد که مبادا باشگاه از رقبا عقب بیفتد. شاید بگویید لیست نقل و انتقالاتی باید براساس خواسته های سرمربی بعدی باشد ولی چه کسی است که دلش نخواهد با کاوه رضایی، محمد نادری، سعید صادقی و ستاره هایی از این دست کار کند؟
واقعیت این است چه قبول کنیم و چه قبول نکنیم فرهاد مجیدی در ۴۶ سالگی بالغ شده است، او تا پایان راه با استقلال آمد و این تیم را قهرمان کرد و در بهترین زمان ممکن برای رسیدن به رویایش که نیمکت تیم الوصل است، آبی ها را ترک کرد، فرهاد این بار خلاف دفعات قبلی رفیق نیمه راه نبود…
همیشه نباید آن سوی داستان را دید و همه چیز را بد جلوه داد، فرهاد استقلال را قهرمان کرد و دیگر انگیزه ای برای ماندن در این تیم نداشت و به دنبال جاه طلبی هایش رفت. امسال خبری از لیگ قهرمانان آسیا نیست و استقلال مهم ترین جام ممکن یعنی لیگ برتر را برد، پس به او حق بدهید به دنبال رویاهایش از ایران برود تا پخته تر شود، حتی پخته تر از فرهادی که الان می بینید تا شاید روزی برای ستاره سوم آسیایی به تیم محبوبش برگردد…