تازه دامادی که فقط چند روز بعد از مراسم عقد، نوعروس را کشته و به خاطر عدم پیگیری اولیای دم ۱۷سال در زندان مانده بود از قضات دادگاه کمک خواست.
ظهر بیستم بهمن ماه سال ۸۳ به پلیس قرچک ورامین خبر رسید نوعروس ۱۷ ساله ای به نام سارا در خانه پدرشوهرش کشته شده است.ماموران پلیس به ساختمان موردنظر رفتند و رسیدگی به پرونده را آغاز کردند.
شواهد نشان می داد فقط چند روز از عقد سارا و اسماعیل۲۸ ساله گذشته و نوعروس برای میهمانی پاگشایی به خانه پدرشوهرش رفته بود که با ضربه های چاقو از پا درآمد.
تازه داماد خیلی زود ردیابی و بازداشت شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. وی گفت: زنم را کشتم چون خیلی شلخته بود.
به دنبال بازسازی صحنه جرم ، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری سابق استان تهران فرستاده شد.
در آن جلسه مادر سارا در حالی که اشک می ریخت برای داماد سابقش حکم قصاص خواست و گفت: دخترم پدر نداشت و او را به تنهایی و با رنج و سختی زیاد بزرگ کرده بودم.دخترم را با هزار امید و آرزو ، عروس کردم اما این مرد دخترم را بی رحمانه کشت.
وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد گفت: من سارا را نمی شناختم.مادرم به طور اتفاقی او را در خیابان دیده و به من معرفی کرده بود.اولین بار که او را دیدم از او خوشم آمد و خیلی زود به خواستگاری اش رفتیم.سارا و مادرش هم با این وصلت موافقت کردند اما شرط گذاشتند مراسم عقد به سرعت انجام شود.
وی ادامه داد: شش روز پس از خواستگاری ، من و سارا به عقد هم درآمدیم. چند روز بعد مادرم سارا و مادرش را پاگشا کرد.وقتی با زنم تنها شدم تازه فهمیدم او دختر شلخته ای است و دهانش بو می دهد.من که احساس می کردم بر سرم کلاه رفته و زندگی ام تباه شده است از کوره در رفتم و زنم را کشتم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و وی را به قصاص محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد. اما چون مادر نوعروس پیگیر اجرای حکم نشده بود اسماعیل بلاتکلیف در زندان ماند.
در حالی که ۱۷سال از این ماجرا گذشته بود اسماعیل نامه ای به قضات دادگاه نوشت و از آنها کمک خواست.
به این ترتیب او مطابق ماده ۴۲۹ قانون در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تران پای میز محاکمه ایستاد تا تکلیفش بعد از ۱۷سال روشن شود.
وی گفت: دهان زنم بو می داد و من از او متنفر بودم.او و مادرش سرم کلاه گذاشته بودند و من نمی توانستم زندگی با او را تحمل کنم. به همین خاطر او را کشتم. من او را دوست نداشتم اما از قتل او پشیمان هستم.
وی ادامه داد: من ۱۷سال است که به خاطر عدم پیگیری مادرزنم در زندان مانده ام. در این سالها در زندان درس خواندم و لیسانس حقوق گرفتم. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم کمکم کنند تا زودتر آزاد شوم. من دیگر تحمل ماندن در زندان را ندارم.
با پایان اظهارات این متهم قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.